عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

لباس عید مامان دوز

سلام دختر نازنینم امسال، لباس عیدت رو خودم دوختم.خیلی خوشت اومده البته برای داداشی هم همین رنگ دوختم، اما بخاطر اینکه نمیذاره اندازه هاشو بگیرم و پرو هم نمیکنه، براش بزرگ در اومده که گذاشتم برای وقتی اندازه اش بشه. البته یه مانتو شلوار هم توی برنامه دوختن دارم برات که ان شاءالله سر فرصت میدوزمش برات گل من. بی نهایت دوستت دارم هدیه قشنگ خدا ...
3 فروردين 1398

پایان سال و نوروز

سلام عزیز دل مامان.دختر پنج و نیم ساله من،دیگه برای خودت خانوم شدی و کلی کمکم میکنی. سال نود هشت هم شروع شد، در کنار شما و باباجون و داداش. سال تحویل ، رفتیم امامزاده. البته شما و داداش کلا خواب بودین. اول فروردین هم ظهر برامون مهمون اومد. زهرا جون، دوستت با خانواده. البته صبح یک فروردین هوا گرم و عالی بود، رفتیم کلی بذر سبزی کاشتیم و با داداشی خاک بازی کردین. سبزه عدس هم که از مهد داده بودن به باغچه منتقل کردیم. روزهای اخر سال نود هفت رو هم مشهد بودیم و کلی خوش گذشت.حرم و شهر بازی معارفی. حالا بریم سراغ عکس و خاطرات این عکس ها رو پروما ازتون گرفتم.تا بابایی کارشون رو تموم کنن، رفتیم پروما دور زدن. ...
2 فروردين 1398
1